Skip to main content

نقش سكوم در دستگاه گوارش پرندگان

نقش سکوم در دستگاه گوارش پرندگان

در این مطالعه عملکرد سكوم از دیدگاه آناتومیکی، فیزیولوژیکی، میکروبی و تغذیه‌ای در پرندگان و بطور کلی نقش سکوم در دستگاه گوارش پرندگان مورد بررسی قرار می گیرد.

سازگاری‌های فیزیولوژیکی و آناتومیکی صورت گرفته در دستگاه گوارش پرندگان باعث شده تنها ذرات کوچک و یا محلول به همراه ادرار یا مایعات گوارشی بدون سکوم برگشت داده شوند. در سکوم، آب و نمک ها باز جذب می شوند و تخمیر اسید اوریک و کربوهیدرات ها به آمونیاک و اسیدهای چرب فرار توسط فلورمیکروبی سکوم صورت می گیرد. بنابراین این اندام نقش مهمی در دستگاه گوارش پرنده ایفا ‌می کند، هرچند در مورد طیور پر تولید اهمیت آن هنوز بطور کامل شناسایی نشده است.

مقدمه

علیرغم اینکه سکوم بخش بزرگی از بخش انتهایی دستگاه گوارش را در اکثر گونه‌های طیور اهلی تشکیل می دهد، اهمیت تغذیه ای آن هنوز بطور کامل مشخص نشده است.

McNab‌ (1972) بیان کرد که «نقش سکوم در دستگاه گوارش پرندگان هنوز بصورت یک راز باقی مانده است»؛ هرچند طی 40 سال گذشته تحقیقات زیادی در این زمینه صورت گرفته اما هنوز نقش سکوم بطور قطع آشکار نشده است.

جذب آب و مواد معدنی در بخش های انتهایی دستگاه گوارش از لحاظ تأمین این مواد مغذی ضروری برای پرنده و بعنوان راهی برای جلوگیری از افزایش رطوبت در بستر (خیسی بستر) و در نتیجه شرایط محیطی نامطلوب در سالن های پرورش طیور اهمیت زیادی دارد (1982, Thomas).

مواد مغذی، نظیر نشاسته و پروتئین هضم نشده و همچنین فیبر پس از عبور از روده کوچک به سکوم می رسند اما مشخص نیست که این اجزا به چه شکل و در چه وضعیتی وارد سکوم می‌شوند. محتویات دستگاه گوارش به محض ورود به سکوم تخمیر شده و اسیدهای چرب فرار (VFAs) تولید می کنند، میزان انرژی مصرف شده توسط سکوم بخصوص در طیور پر تولید و اثر ترکیبات جیره بر آن هنوز آشکار نیست در واقع سکوم برداری 1 اثر قابل توجهی بر استفاده از مواد مغذی نداشته است (son و همکاران، 2000) که نشان دهنده این است که سکوم در ماکیان اهلی، حداقل از لحاظ اثر بر کارآیی خوراک، یک اندام ضروری محسوب نمی شود.

جالب است بدانیم که سکوم در اغلب گنجشک سانان و کبوترسانان که در رده گونه‌های پرندگان دانه‌خوار قرار دارند وجود ندارد (Clench و همکاران، 1995) در حالیکه در ماکیان سانان و غاز سانان که در رده همه چیزخواران و علفخواران قرار دارند سکوم بسیار توسعه یافته است این نشان می‌دهد که سکوم در تجزیه فیبر موجود در گیاهان نقش دارد. جمعیت میکروبی سکوم بعنوان میزبان باکتری‌های زئونوتیک می‌تواند نقش مهمی در سلامت پرنده ایفا کند (Dunkley و همکاران، 2009).

آناتومی:

در اغلب گونه‌های پرندگان، سکوم اندازه و شکل‌های متفاوتی دارد (Clench و همکاران، 1995). در حیوانات اهلی – به جز پنگوئن‌ها که فاقد سکوم می باشند – در محل اتصال ایلئوم و کولن، سکوم بصورت دو کیسه‌ کور طویل که در امتداد ایلئوم کشیده شده اند مشاهده می‌شود (Mclelland، 1989).

سکوم در ماکیان سانان معمولاً کشیده و بخش پروکسیمال آن توسعه یافته است، Clarke‌ (1978) پهنای سکوم را در جوجه ها در سن 3 هفتگی حدود 1 تا 2 میلی متر برآورد کردند که در بخش انتهایی حلقه عضلانی جداکننده ایلئوم از کولن، به کولن می‌پیوندد.

ناحیه ابتدایی سکوم دارای پرزهای فراوان و سلول‌های لنفوئیدی و سلول‌های گابلت می‌باشد. Ferrer و همکاران (1991) مشاهده کردند که سطح ابتدایی سکوم شباهت زیادی به سطح ژژنوم دارد که می‌تواند فرضیه جذب مواد مغذی در سکوم را اثبات کند. همچنین Dantzer (1989) و Ferrer و همکاران (1991) نیز نشان دادند که سکوم حاوی ریزپرزهای فراوانی است که طویل‌ترین آنها در بخش های ابتدایی سکوم وجود دارد. ناحیه باریک (گردن مانند) بخش ابتدایی سکوم حاوی شیارها و پرزهایی است که بهنگام ورود بخش مایع محتویات کولن به سکوم بعنوان فیلتر عمل می کند (Yu و همکاران، 1998).

در مطالعات صورت گرفته بر روی پرندگان وحشی مشاهده شده که اندازه سکوم سازگاری بالایی با ماهیت جیره دارد؛ بعنوان مثال در تیره باقرقره، استفاده از یک جیره غذایی غنی از فیبر در زمستان موجب افزایش قابل توجه طول و وزن سکوم می شود، همچنین Pulliainen و همکاران (1983) نشان دادند که طول سکوم در زمستان نسبت به تابستان بیش از 30% افزایش می یابد.

زمان مورد نیاز برای سازگاری سکوم با جیره مشخص نیست بر طبق نتایج مطالعه Radig‌ (1989) برای سازگاری سکوم با جیره جدید حدود 2 تا 3 ماه زمان لازم است، نتایج Duke و همکاران (1984) نشان داد که در بوقلمون‌ها پس از سازگاری با یک جیره حاوی فیبر بالا (40% پوسته جو، 15% زبره گندم و 10% یونجه) بمدت 4 الی 5 ماه، سکوم حدود 25% طویل تر می شود.

در جوجه های گوشتی Jozetiak و همکاران (2006) با تغذیه بمدت 5 هفته با یک جیره بر پایه جو که در مقایسه با جیره بر پایه یولاف حاوی مقادیر بالایی فیبر محلول بود، افزایش معنی داری در وزن سکوم مشاهده کردند، افزودن بتاگلوکوناز بر وزن سکوم اثری نداشت. بطور مشابه، Rehman و همکاران (2007) افزایش معنی داری در وزن سکوم و وزن محتویات آن پس از افزودن 1% اینولین به جیره بمدت 5 هفته مشاهده کردند. Longstaff و همکاران (1988) تنها دو هفته پس از تغییرات جیره ای تغییرات معنی داری در وزن و طول سکوم جوجه‌های گوشتی مشاهده کردند.

حرکات کولن و سکوم:

جابجایی مواد در سکوم و بخش های انتهایی دستگاه گوارش بطور گسترده ای مورد مطالعه قرا گرفته است (Clench،1999) حرکات ضد دودی (آنتی پریستالتیک)، مواد را از بخش ابتدایی به بخش انتهایی سکوم پیش می راند که موجب مخلوط شدن محتویات سکوم می‌شود و حرکات دودی (پریستالتیک) منجر به اختلاط و تخلیه سکوم می شوند.

دو نوع از امواج در سکوم ثبت شده اند:

  • انقباضات اصلی 1/2 با در دقیقه روی می دهند که شامل انقباضات دودی و ضد دودی هستند، هرچند حرکات ضددودی تقریباً دو برابر حرکات دودی روی می‌دهند.
  • انقباضات جزئی 2/6 بار در دقیقه روی می دهند و تنها شامل انقباضات مخلوط کننده هستند (Duke و همکاران، 1980). این انقباضات معمولاً در نزدیکی دهانه سکوم یا اسفنکتر پروکسیمال سکوم از بین می روند.

Janssen و همکاران (2009) در مطالعات خود بر روی حرکات سکوم مشاهده کردند پیش از انبساط سکوم هم انقباضات حلقوی و هم طولی وجود دارند، بهنگام اتساع سکوم، حرکات حلقوی با دامنه بالاتری رخ می دهند که با جابجایی مواد بخش ابتدایی و انتهایی به سمت یکدیگر، باعث مخلوط شدن محتویات موجود در سکوم می شوند.

بدلیل سرعت پایین تخلیه، زمان ماندگاری مواد در سکوم معمولاً طولانی خواهد بود. مواد موجود در سکوم در اثر دامنه بالای حرکات دودی همزمان سکوم و کولن خارج می شوند. به غیر از زمان دفع مدفوع حرکات ضد دودی دائمی در کولن مشاهده می شود (Duke، 1989). این حرکات ضد دودی می تواند در زمان بسیار کوتاهی مواد را از اسفنکتر مقعدی یا حفره مخرجی به سکوم انتقال دهد (Sorvari و همکاران، 1977).

محتویات سکوم:

موادی که وارد سکوم می‌شوند شامل محتویات نرم و محلول با وزن مولکولی پایین و مولکولهای غیر ویسکوز می‌باشند. Son‌ و همکاران (2002) مشاهده کردند که 18% از ماده خشک و 17% از آب دفع شده در خروس ها وارد سکوم می شود و بنابراین مواد وارد شده به سکوم اهمیت زیادی دارند. در پرندگان گرسنه، سهم مواد وارد شده به سکوم از این نیز بالاتر است. مکانیسم جداسازی و انتقال مواد هضمی به سکوم توسط Bjornhag (1989) شرح داده شده است؛ بخش بزرگی از آب و نمک و همچنین مونوساکاریدها در سکوم بازجذب می‌شوند.

Longstaff و همکاران (1988) مشاهده کردند که با جایگزینی جیره حاوی 20% گلوکز با جیره های حاوی مقادیر مشابه از پنتوزها و اسید اورونیک وزن سکوم به میزان حداقل سه برابر و طول آن بیش از 30 درصد افزایش می یابد این نشان می دهد که بخش بزرگی از مونوساکاریدهای جذب نشده در روده باریک به سکوم منتقل می‌شوند اما تنها ذرات کوچک و محلول می توانند به سکوم منتقل شوند.

تخمیر مواد هضم نشده مثل فیبر، در بخش های انتهایی دستگاه گوارش پرندگان وابسته به عملکرد سنگدان است. لازمه توسعه مناسب سنگدان مصرف ذرات دانه درشت، ترکیبات فیبری یا سنگ ریزه‌ها توسط پرنده است که موجب آسیاب اجزای خوراک به ذرات کوچک می شود و آنها را برای هضم در روده کوچک مناسب می سازد، در این جوجه ها بیش از 40% ذرات وارد شده به دئودنوم قطری کمتر از 04/0 میلی متر دارند و این ذرات بسیار آسان تر از ذرات درشت وارد سکوم می‌شوند(Hetland و همکاران،2002).

مولکول های کوچک، محلول و با ویسکوزیته پایین نظیر دی و اولیگوساکاریدها بیشتر قابلیت ورود به درون سکوم را دارند به ورود و تخمیر کربوهیدرات های بزرگ در سکوم بسیار آهسته است(Jorgensen و همکاران، 1996).

عامل دیگری که ممکن است مانع ورود مواد هضم شده بدرون سکوم شود ویسکوزیته بالا است که اغلب در مورد کربوهیدرات‌هایی با وزن مولکولی بالا و محلول روی می دهد با این وجود آرابینوزایلان‌ها و بتاگلوکان‌های محلول و غیرمحلول جو در سکوم جوجه‌های گوشتی مشاهده شده اند(Jamroz و همکاران،2002).

در جوجه های گوشتی که جیره های حاوی مقادیر بالای جو همراه با آنزیم زایلاناز دریافت کرده بودند مقادیر بیشتری آرابینوز و زایلوز در سکوم مشاهده شد(Denstadli و همکاران،2010). با افزودن آنزیم زایلاناز، مولکولهای بزرگ آرابینوزایلان به پلیمرهای کوچکتر شکسته می شوند و این موجب تسهیل ورود آنها به سکوم می شود.

بخش زیادی از ادرار در کولن بازجذب و سپس وارد سکوم می شود. Moran (2006) بیان کردند که محتویات کولن قبل از ورود مایع محتوی مواد محلول بدرون سکوم با ادرار شستشو می شوند، اسید اوریک همراه با سدیم، پتاسیم، کلسیم و کلر تشکیل کره های کلوئیدی (0/5 تا 13 میکرومتر) را می دهند که با جلوگیری از تشکیل کریستال های اسید اوریک مانع انسداد توبول های کلیوی می شوند؛ این کره های کلوئیدی اورات، همچنین باعث جلوگیری از تأثیر محتویات ادرار بر اسمولالیته می شوند (Laverty و همکاران؛ 2008) این ذرات کلوئیدی هنگام ورود به سکوم یون های بسیاری را همراه خود می آورند. بازگشت ادرار بدرون سکوم موجب فراهم شدن آب، الکترولیتها و یک منبع نیتروژن جهت سنتز اسیدهای آمینه برای فلور میکروبی می شود.

Bjornhag (1989) در آزمایشی بر روی مرغان تخمگذار که با جیره های حاوی مقادیر کم-نرمال- و حد بالای پروتئین تغذیه شده بودند، میزان ادرار تولید شده که وارد سکوم می شود را اندازه گیری کردند؛ در جیره هایی با سطح پایین پروتئین ادرار وارد شده به سکوم بین 22-6% بالاتر بود بنابراین به نظر می رسد که جریان بازگشتی ادرار بدرون سکوم راهی برای ذخیره نیتروژن برای پرنده است. زمان نگهداری مواد در سکوم 3 تا 4 برابر طولانی تر از سایر بخش های دستگاه گوارش است.

بازجذب آب و الکترولیت ها در سکوم:

یکی از اعمال مهم سکوم، بازجذب آب و الکترولیت ها است از اینرو سکوم بعنوان مهمترین بخش دستگاه گوارش نامیده شده است. Thomas (1982)در مطالعات خود بر جذب آب و الکترولیت ها در پرندگان، مشاهده کردند جذب خالص آب در روده تا پیش از رسیدن مواد به ایلئوم روی نمی دهد و عمدتاً بدنبال بازجذب آب و الکترولیت ها با منشأ روده ای و کلیوی در سکوم مشاهده می شود. همچنین مشاهده شده که فضولات جوجه های تخمگذار پس از سکوم برداری حاوی 2/2% آب بیشتری است. Karasawa و همکاران (1992) میزان آب در جوجه های کولن برداری شده (خروس های لگهورن 10 ماهه) را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که در پرندگان کولن برداری شده، نوشیدن و دفع آب پس از کولن برداری 20% بیشتر است که موجب 2 برابر دفع آب بیشتر نسبت به پرندگان گروه شاهد شده و میزان ابقای آب پس از کولن برداری بطور معنی داری کمتر است بدین ترتیب نقش حیاتی بخش های انتهایی دستگاه گوارش در حفظ آب بدن اثبات می شود.

علاوه بر این در مطالعه Thomas (1982) گزارش شد 36% از آب و 75% از سدیم کلیوی از بخش‌های انتهایی دستگاه گوارش جذب می شود؛ تعادل الکترولیت‌ها، نیتروژن و آب از طریق بازجذب و فرآیندهای بازگشتی در دستگاه گوارش صورت می گیرد و سکوم نقش مهمی را در آن ایفا می کند. همچنین افزایش طول و وزن سکوم می تواند موجب کاهش میزان دفع آب از طریق فضولات گردد.

ترکیب فلورمیکروبی:

پرندگان تازه هچ شده در معرض میکروبهای موجود در محیط قرار دارند. Tanikawa و همکاران (2011) نشان دادند که باکتری اشریشیاکلی پاتوژن غالب در روزهای اول پرورش است هرچند تنوع فلورمیکروبی در سن 14 روزگی تا پایان‌آزمایش افزایش یافت که نشان می دهد محیط و فلورمیکروبی متنوع اثر زیادی بر ترکیب فلورمیکروبی دارد.

Van derwielen و همکاران (2002) دریافتند که تنوع فلور میکروبی از سن یک تا 11 روزگی بسرعت افزایش و پس از آن ثابت می ماند. ترکیب فلورباکتریایی سکوم در جوجه ها توسط محققین بسیاری مورد مطالعه قرار گرفته و بدلیل تغییرات محیطی و روش های تعیین مقادیر، اختلافات معنی داری میان آنها مشاهده می شود.

Mead (1989)بیان کردند که سکوم در هر گرم وزن مرطوب معمولاً حاوی 11 10 باکتری غیرهوازی اجباری، با کوکسی های گرم مثبت، باکتریوسید غیرقارچی و یوباکتریوم ها است که با نتایج سایر محققین مطابقت دارد(Jozefiak و همکاران، 2004). همچنین اثبات شده که تعداد این باکتری ها در جیره های بر پایه چاودار نسبت به جیره بر پایه جو بالاتر است که نشان دهنده اثر ترکیب جیره بر فلورمیکروبی سکوم می باشد.

آنزیم های بتاگلوکاناز و یا زایلاناز اثر قابل توجهی بر ترکیب فلورمیکروبی ندارند هرچند موجب کاهش تعداد انتروباکتریاسه‌ها می شوند. فلورمیکروبی ایلئوم و سکوم جوجه‌های گوشتی پرورش یافته بصورت سنتی و ارگانیک توسط Bjerrum و همکاران (2006) مورد مطالعه قرار گرفت، این محققین مشاهده کردند سویه های باکتریایی بشدت وابسته به Faecalibacterium prausnitzii (یک سویه باکتریایی شناخته شده برای تخمیر مونو اولیگوساکاریدها به بوتیرات و لاکتات در سکوم) می باشند.

همچنین Torok و همکاران (2008؛ 2011) با استفاده از ابزارهای مولکولی جدید نشان دادند که سن پرنده و ترکیب جیره تغییراتی در فلورمیکروبی جوجه های گوشتی ایجاد می کند اما سن، اثر جیره بر فلورمیکروبی سکوم را از بین می برد. باید توجه داشت که ترکیب فلورمیکروبی در پرندگان مختلف بسیار متفاوت است.

Apajalahti و همکاران (2011) همبستگی معناداری میان ترکیب فلور میکروبی سکوم و کارآیی استفاده از انرژی را در پرندگان گزارش کردند که نشاندهنده تأثیر فلورمیکروبی سکوم بر عملکرد تولید است. تقابل میان ترکیب فلورمیکروبی، ترکیب جیره و عملکرد پرنده بسیار پیچیده است و بدلیل مطالعات صورت گرفته از جهات مختلف(مثل اثرآنزیم ها توسط Bedford و همکاران، 2012) نیازمند مباحث گسترده و جداگانه ای است.

اثرات سکوم بر انرژی جیره:

تجزیه غیرهوازی مواد وارد شده به سکوم عمدتاً موجب تولید اسیدهای چرب فرار می شود. Annison و همکاران (1967) با آنالیز کامل دستگاه گوارش مرغهای گوشتی مشاهده کردند که بالاترین غلظت اسیدهای چرب فرار در سکوم یافت می شود، اسیدهای چرب با انتقال به جریان خون می توانند موجب افزایش انرژی برای پرنده شوند.

Annison‌ و همکاران (1968) نشان دادند که اسیدهای چرب فرار می توانند بیش از 11% انرژی متابولیسمی را برای جوجه های بالغ تأمین کنند.

Jozefiak و همکاران(2011) مقادیر اسیدهای چرب فرار درون سکوم را به شرح زیر گزارش کردند: اسید استیک (65%) اسید بوتیریک (16%) و اسید پروپیونیک (12%). Choct و همکاران (1999) اسیدهای چرب فرار در سکوم جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره گندم (با AME پایین) را340 گزارش کردند که با افزودن زایلاناز به جیره به 519 میلی مول افزایش یافت.

بدلیل وجود مقادیر بالای اسیدهای چرب فرار، PH سکوم معمولاً تا اندازه ای اسیدی و زیر 5/6 است (Jozefiak و همکاران 2006؛ 2011) البته PH های خنثی نیز در سکوم گزارش شده است (Rehman و همکاران 2007) تولید کل اسیدهای چرب فرار در سکوم جوجه های گوشتی بین 7-42 روزگی افزایش می یابد(شکل 1) این اطلاعات نشان می دهد که در جوجه های گوشتی قبل از 28 روزگی ظرفیت تخمیری سکوم کامل نمی شود. بنابراین تخمیر سکومی در هفته های اول پرورش نقش مهمی ایفا نمی کند.

در مورد پرندگان پروازی محدودیت وزن بدن دلیل اصلی محدودیت ظرفیت تخمیری است. جالب است بدانیم پرندگانی که قادر به پرواز نیستند نظیر شترمرغ و امو (پرندگان بومی استرالیا) بخش بزرگی از انرژی مورد نیاز خود را از طریق تخمیر قسمت خلفی لوله گوارش (روده خلفی) بدست می آورند (Jozefiak و همکاران، 2004). همچنین اثرات تغذیه و محتوای فیبر جیره نیز حائز اهمیت می باشد.

اثر سن بر سطح کل اسیدهای چرب فرار در سکوم جوجه های گوشتی

شکل 1. اثر سن بر سطح کل اسیدهای چرب فرار در سکوم جوجه های گوشتی (Fischer؛ 2003)

 

استفاده از نیتروژن:

بدلیل حجم زیاد جریان بازگشتی ادرار به درون سکوم، اسید اوریک و اوره در آنجا تجزیه می شوند. Karasawa (1989) نشان داد که 77% اسید اوریک وارد شده به درون سکوم در خروس ها طی 60 دقیقه به آمونیوم تجزیه شده و آمونیاک تولید شده بسرعت توسط پرنده جذب می شود.

در مطالعه Moreto و همکاران (1989) بر روی جوجه های گوشتی مشاهده شد که اسیدهای آمینه در سن 5 تا 7 هفتگی در بخش پروکسیمال سکوم (که پرزهای توسعه یافته دارند) جذب می شوند. Obst و همکاران (1989) نیز جذب پرولین در سراسر دیواره سکوم را از سن 12 هفتگی مشاهده کردند. Karasawa و همکاران (1995، 1994) نشان دادند تغذیه پرندگان با جیره های دارای کمبود پروتئین که با اوره مکمل شده بوند موجب افزایش استفاده از پروتئین در خروس های سالم نسبت به خروس های کولن برداری شده می گردد که نشاندهنده اثرات مثبت تخمیر سکومی است.

Ravindran و همکاران (1999) نشان دادند قابلیت هضم اسید آمینه منابع پروتئین گیاهی نسبت به پودر ماهی، پودر خون پایین تر است این موضوع اهمیت سکوم و کولن را در تجزیه منابع پروتئین با قابلیت هضم پایین نشان می دهد.

ترکیب جیره و تخمیر سکومی:

مکانیسم های ورود مواد هضم شده به سکوم و آگاهی از ترکیبات وارد شده بدرون سکوم روشن نیست؛ Jozefiak و همکاران (2004) اشکال مختلف کربوهیدراتهایی که توسط فلورمیکروبی سکوم به اسیدهای چرب فرار تخمیر می شوند را مورد بررسی قرار دادند و نتیجه گرفتند که تنها مقادیر کمی از پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای در سکوم تخمیر می شوند اما حتی تغییرات کوچک در فیبر قابل تخمیر جیره می تواند تخمیر سکومی را بطور قابل توجهی تحت تأثیر قرار دهد.

Marounek‌و همکاران (1999) تخمیر کربوهیدرات های مختلف در سکوم را بصورت vitro in مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که لاکتوز و رافینوز بیشترین میزان تولید اسیدهای چرب فرار را بهمراه دارند. زایلان ها تولید اسیدهای چرب فرار بسیار کمتری داشتند و کربوکسی متیل سلولز به طور کلی تخمیر نشد. در پرندگان وحشی که جیره هایی با فیبر بالا دریافت کرده باشند، بیش از 34% سلولز جیره می تواند از طریق تخمیر سکومی هضم شود (Gasaway، 1976)

Carre و همکاران (1995) دریافتند که در جیره های بر پایه ذرت کمتر از 6% پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای هضم می شود که در خروس های بالغ نسبت به جوجه های گوشتی در حال رشد اندکی بالاتر بود.

آلفاگالاکتواولیگوساکاریدها، رافینوز، استاکیوز و ورباسکوز در خروس ها بطور کامل هضم می شوند و مقادیر قابلیت هضم آنها در جوجه های گوشتی بین 83-92% بود. محققین دیگر نیز بیان کردند که دفع اسیدهای چرب فرار در جوجه های گوشتی نسبت به خروسهای بالغ بیش از دو برابر بیشتر است.

بنابراین جذب اسیدهای چرب تولید شده نیز در جوجه های گوشتی نسبت به خروسهای بالغ کمتر است. Jorgensen‌ و همکاران (1996) با استفاده از جیره های حاوی مقادیر بالاتر پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای‌ مشاهده کردند ضرایب قابلیت هضم فیبر کل از حدود 3/0 در جیره های گروه شاهد با فیبر پایین و جیره حاوی سبوس یولاف، تا حدود 1/0 در جیره های حاوی فیبر غلات متغیر است.

در مطالعه دیگری برای ارزیابی کارآیی سکوم در تجزیه سلولز از کربن نشاندار شده رادیواکتیو استفاده شد که بصورت خوراکی یا تزریقی به سکوم بوقلمون های سازش یافته با جیره هایی با فیبر بالا وارد شد و تولید دی اکسید کربن حاوی کربن رادیواکتیو اندازه گیری گردید. سازگاری با جیره حاوی فیبر بالا درصد سلولز تجزیه شده به دی اکسید کربن را از 2/9 به 10/4 افزایش داد و مقایسه آنها با پرندگان سکوم برداری شده نشان داد که کارآیی آن در پرندگان سالم نسبت به پرندگان سکوم برداری شده دو برابر بیشتر است (Duke و همکاران،1984).

Langhout و همکاران (2000) مشاهده کردند با افزودن 3 درصد پکتین متیله شده خانواده مرکبات به جیره جوجه های گوشتی پرورش یافته در شرایط استریل وزن سکوم دو برابر می شود، اما در پرندگان پرورش یافته بصورت سنتی بی اثر بود این را می توان به کاهش ویسکوزیته مواد هضم شده خوراک استریل نسبت داد (Campbell و همکاران، 1986) تغییر ترکیب فلور میکروبی سکوم در اثر تغییر محتوای فیبر جیره نیز می‌تواند نشانه‌ای از عبور اجزای فیبری جیره بدون سکوم باشد.

Rodriguets و همکاران (2012) دریافتند که هنگامی که گندم و جو جایگرین ذرت جیره شده بود تعداد باکتری های اشرشیاکلی و لاکتوباسیلوس افزایش یافت. همچنین افزودن آنزیم های هضم کننده پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای به جیره های بر پایه گندم / جو تعداد بیفیدویوباکتریوم در سکوم را افزایش داد در حالیکه افزودن اینولین به این جیره ها تعداد باکتریهای اشرشیاکلی را کاهش داد.

اولیگوساکاریدها، فنل فروکتو اولیگو ساکاریدها، کربوهیدراتهایی محلول با وزن مولکولی پایین هستند که توسط فلور میکروبی روده به سهولت تخمیر می‌شوند و همانطور که قبلاً‌ گفته شد پتانسیل زیادی برای انتقال به سکوم و تخمیر در آنجا دارند. پایین بودن میزان این کربوهیدرات ها موجب افزایش باکتری اشرشیاکلی می شود.

XU و همکاران (2003) مشاهده کردند با افزودن فروکتواولیگو ساکاریدها به جیره‌ تعداد کل میکروب‌های بی‌هوازی، بیفیدوباکتریوم و لاکتوباسیلوس در سکوم افزایش و تعداد باکتریهای اشرشیاکلی کاهش می یابد. افزودن مانان اولیگوساکاریدها به جیره نیز نتایج مشابهی برای بیفیدیوباکتریوم و لاکتوباسیلوس ایجاد کرد(Baurhoo و همکاران،2007).

Courtin و همکاران (2008) با افزودن 2/0 درصد زایلو- اولیگومرها تفاوتی میان تعداد انتروباکترها و لاکتوباسیلوس ها ر سکوم مشاهده نکردند اما تنها یک هفته پس از دریافت جیره‌های حاوی این اولیگوساکاریدها میزان بیفیدباکتریوم‌ها بطور قابل توجهی افزایش یافت (از 103 تا 108).

اینکه نشاسته هضم نشده تا چه حد در سکوم تخمیر می شود را می توان با ارزیابی تفاوت میان قابلیت هضم نشاسته در ایلئوم و کل دستگاه گوارش بدست آورد.

با استفاده از منابع مختلف نشاسته در جیره، قابلیت هضم نشاسته دامنه ای از 3/72% تا 9/98 برای بدست آمد، جالب است که در مرغان گوشتی در سن 27 تا 28 روزگی تفاوتی در مقادیر قابلیت هضم نشاسته میان بخش خلفی ایلئوم و کل دستگاه گوارش مشاهده نشد علیرغم اینکه مقادیر زیادی نشاسته از ایلئوم عبور می‌کنند(Weurding‌و همکاران،2001).

سایر محققین نیز نشان داده اند هنگامیکه سطح نشاسته در ایلئوم بالا باشد قابلیت هضم نشاسته در سطح کل دستگاه گوارش افزایش نمی‌یابد(Gracia و همکاران، 2003؛ Alamo و همکاران، 2009) تحت بعضی شرایط، در صورتیکه نشاسته در روده کوچک تجزیه نشود می‌تواند توسط جمعیت میکروبی سکوم و سایر بخش‌های انتهایی دستگاه گوارش تجزیه شود.

نتایج:

در اثر سازگاری‌های آناتومیکی و فیزیولوژیکی صورت گرفته در سکوم تنها اجزای کوچک و/یا محلول به همراه ادرار و مایعات هضمی به سکوم برگشت داده می شوند، آب و‌ نمک‌ها در سکوم باز جذب می شوند و اسید اوریک و کربوهیدرات ها توسط فلور میکروبی سکوم به آمونیاک و اسیدهای چرب فرار تخمیر می شوند. بنابراین، سکوم نقش مهمی در وضعیت تغذیه‌ای پرنده ایفا می‌کند هر چند اهمیت آن در طیور اهلی پرتولید هنوز روشن نیست.

 

دانلود مقاله


مقالات دیگر

اطلاعات تماس

از روش های زیر میتوانید با ما در ارتباط باشید:

  • آدرس: اصفهان، خیابان جی، ابتدای خیابان تالار، ساختمان سپاهان‌دانه

  • سامانه ندای مشاور: 35080-031

  • آدرس پست الکترونیک: info@sepahandaneh.com


تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شرکت  سپاهان دانه پارسیان می باشد.